زیبااحمدی - احساس ابری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احساس ابری

 




خوش رحمتی است یاران صلوات بر محمد

گوئیم از دل و جان صلوات بر محمد

گر مؤمنی و صادق، با ما شوی موافق

کوری هر منافق صلوات بر محمد

 

در آسمان فرشته، مهرش بجان سرشته

بر عرش خوش نوشته صلوات بر محمد

صلوات اگر بگوئی ، یابی هر آنچه جوئی

گر تو زخیل اوئی صلوات بر محمد

ای نور دیدة ما خوش مجلسی بیارا

میگو خوشی خدا را صلوات بر محمد

مانند گل شکفتیم ، در لطیف سفتیم

خوش عاشقانه گفتیم صلوات بر محمد

والله دیدة من از نور اوست روشن

جان من است و من تن صلوات بر محمد

گفتیم با دل و جان با عاشقان خوبان

شادی روی یاران صلوات بر محمد

بیشک علی ولی بود، پروردة نبی بود

شاه همه علی بود صلوات بر محمد

گویم دعای سید، خوانم ثنای سید

جانم فدای سید صلوات بر محمد

خوش گفت نعمت الله رمزی زلی مع الله

خوش گو بعشق الله صلوات بر محمد
شاعر: شاه نعمت الله ولی


 

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 91/11/8ساعت 11:56 عصر توسط زیبااحمدی نظرات ( ) |

 

 

کاروان اربعین

آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام

یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام

 

از در و دیوار عالم فتنه می بارد و من

بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام

 

اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست

کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام

 

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم

یک جهان درد و غم و سوزِ نهان آورده ام

 

قصه ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است

چون از آن گلزار،پیغام خزان آورده ام

 

دیده بودم تشنگی از دل،قرارت برده بود

از برایت دامنی اشک روان آورده ام

 

تا به دشت نینوا ،بهرت عزاداری کنم

یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام

 

تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو

در کف خود از برایت نقد جان آورده ام

 

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد

گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام

محمد علی مجاهدی

 


نوشته شده در سه شنبه 91/10/12ساعت 9:2 عصر توسط زیبااحمدی نظرات ( ) |

 

 

 

سلام و درود برانبیاء و اولیایی که از ظهور و قیام و حکومت جهانی او نوید داده و انتظار قدوم مبارکش را به رهروانشان توصیه نموده اند.

سلام و درود بر رهروان و شیفتگان و دلباختگان او که حتی یک لحظه از لحظات زندگی، از یاد او غافل نبوده و برای رسیدن به وصال دلربایش از هیچ سعی و کوششی دریغ نمی ورزند و افتخار زیارت او را با سلطنت بر زمین و زمان مبادله نمی کنند.

درود بیکران به منتظرانی که به نوید غیر قابل تغیر انبیاء و اولیاء،مبنی بر آمدن مصلح جهانی امید دوخته اند.

به منتظرانی که برای طلوعِ فجرِ حماسه آفرین خورشید جهان افروز موعود امم در بلندای قله های بیداری، به انتظار نشسته اند.

به منتظرانی که در تاریکیهای استبداد و ظلمت و بیداد، در انتظار سپیده نور عدالت،لحظه شماری می کنند.

به منتظرانی که در زیر فشار هوای کشنده اختناق،برای وزیدن نسیم حیات بخش آزادی دل خوش کرده اند.

به منتظرانی که در تیرگیهای چپاولِ غارتگرانِ بین المللی، قلبهای خود را به فرا رسیدن روز رهایی و پایان دوران استعمار و استثمار،بشارت داده اند.

به منتظرانی که در برابر سیل خروشان فساد و بی بندوباری،همانند فولاد،مقاومت نموده و خم به ابرو نمی آورند.

آری وعده خدا حق است و تخلف ناپذیر! آن روز فرا خواهد رسید که چهره درخشان او ، نمایان و با اشعه طلایی خود ظلمت غم افزای شب را از بین خواهد برد و آنان را که در تاریکی فساد و طغیان از هر گونه تحرک، وامانده و گرفتار طوفان هولناک جرایم ،جنایات و امواج خطرناک ظلم و ستم گردیده اند به ساحل نور و عدالت هدایت خواهد کرد.

آری! سیطره حکومت و سلطنت او که بر مبنای عدل و صلح واقعی مبتنی است تمام شرق و غرب جهان را زیر نفوذ خواهد گرفت و تمام فاصله ها و مرزها را نابود و هر گونه اختلاف طبقاتی را محو و تمام انسانها را:شرقی و غربی ،آمریکایی و آفریقایی،آسیایی و اروپایی،سفید،سیاه،سرخ و زرد و همه و همه را زیر یک پرچم گرد آورده و پیرو یک آیین ساخته و در تمام نقاط عالم بانگ روح افزای<لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله> را طنین انداز خواهد نمود و در تمام ملل و امم، قانونی غیر از قانون مقدس اسلام به رسمیت نخواهد شناخت.

منتظران حقیقی کسانی هستند که :انتظار را،خودسازی خویش در مقابل هواها و خواهشهای نفسانی می دانند

منتظرانی که انتظار را،بسیج همگانی ،برای نهضت جهانی انقلابیِ بزرگ تاریخ بشریت تفسیر می کنند.

آنان که انتظار را،مهیا شدن جهت مبارزه با جباران و خونخواران،در زیر پرچمِ بزرگ پرچمدارِ عدالت می دانند

آنان که انتظار را جز تواضع در برابر حق و خروش در برابرباطل، نمی دانند.

منتظرانی که انتظار را جز تسلیم در مقابل عدل و خروش در مقابل بیداد، نمی دانند.

آنان که انتظار را جز فریاد جاودانه محمد (ص) بر علیه مشرکانِ چپاولگر و شمشیرِ همواره افراشته علی(ع) بر فرق منافقان غارتگر و خونِ همیشه جوشان حماسه آفرین حسین(ع) در بستر تاریخ ،تفسیر نمی کنند

 


نوشته شده در شنبه 91/9/18ساعت 9:15 عصر توسط زیبااحمدی نظرات ( ) |

 

بار خدایا!

صاحب لولاک و گل سرسبد افلاک(صل الله علیه وآله) را با دلی اندوهبار می طلبیم ودرد مندانه عرضه می داریم: کجابودی آن هنگام که پهلوی ام ابیها را بین در و دیواری که بارها سلام جبرئیل و ندای وحی الهی را شنیده بود بشکستند؟

او که جن و انس، چشم نیاز بر ناز همسرش تنها مولود کعبه سائیده اند و تا محراب خونین کوفه اش،زار ، گریسته اند.

معبودا !!

غم جگر تفتیده فرزندش حسن بر دل داریم و از درد دلهامان حسینیه ای ساخته ایم که قفل آن جز با کلید یا حسین باز نمی شود

بارالها!

ما اهل سجاده ایم و سجود سجاد(ع) می طلبیم و با تکیه بر باقرالعلوم(ع) جرعه علم و معرفت می نوشیم وبا سائیدن زانوی شاگردی در محضر صادق آل عبا(ع) احیای فقه جعفری نموده وبر عالمیان، فخر می نماییم

معشوقا!

کرامت بی بدیل باب الحوائج(ع) را از کاظمین ، مشتاقیم وضامن آهو(ع) را از مشهد مقدس، ضمانت می گیریم و او را به بخشندگی جواد الائمه اش(ع) قسم می دهیم که ما را به رهروی هادی امت(ع) و استشمام عطر وجود عسگری (ع) بذل عنایت فرماید و در کوره راهها،به سوی مهدی موعودش (عجل الله تعالی فرجه) راهمان برد چرا که در ضیافتخانه چشمانمان، قدوم آن نور پنهان وخورشید فروزان را،هماره منتظریم

حسین جان!

خود می دانی که کام ما را با تربت پاک تو برداشته اند و از کودکی با نام و یادت نشو و نما گرفته ایم،با آشامیدن هر آب،سلام دادن به نام مبارکت، عادتمان گشته، و در نمازهایمان سر به مُهر تربت کربلا سائیده ایم و مِهر سجودمان را به یاد تو به قیام قبول رسانده ایم

حسین جان!

یاد تو بغض خشکیده را در گلویمان می شکافد وگداز آتش بر جگرهامان می پاشد. مانده ام مبهوت،این چه رازی است نهفته در نام تو،که اشک را در پشت پلکها،صبر ماندن نیست

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه

 


نوشته شده در جمعه 91/9/10ساعت 3:5 عصر توسط زیبااحمدی نظرات ( ) |

 

آری مادر من آن بانوی بال وپر شکسته ای است که نزدیک سه ماه از غصه و رنج و درد ، آب شد و جز شبهی از او بجای نماند ودر طول این مدت،جز یک بار لبخند بر لبهای او ننشست

روزی به خادمه اش فرمود:

دارم از دنیا می روم و این رسم عرب که نعشِ در گذشته رابر تخته ای می گذارند که حجم بدن او پیداست، مرا رنج می دهد

دوست ندارم حجم بدنم را در کفن، حتی بعد از مردنم، نامحرمی ببیند

وچون خادمه اش طرحی از تابوت –که رسم دیار خودشان بود،برای او ترسیم کرد آن قدر دل رنجیده اش شادمان گردید که غنچه ی تبسم بر لبهای او شکفته شد و این تنها لبخند یادگار مادر، بعد از شهادت پدربزرگوارش بود

واین برای من درسی بزرگ دارد که نگذارم این تنها تبسم ابدی مادرم،در صفحه ی روزگار خاموش گردد

و اکنون پشیمان از گذشته، گذشته ای که یادآوردنش مرا می آزارد و شرمنده ام می کند و امیدوار به آینده

می خواهم این لبخند دوباره تکرار شود، می خواهم غصه ای از دل پردرد مادرم بردارم

می خواهم خوب باشم. می خواهم عفیف و پاک باشم.من که روزی دل به دیگران بستم می خواهم

روزهایی با مادر شهیده ام باشم تا در روًیاهای خویش مادر جوانم را ببینم که با نگاه به قامت پوشیده ودر عفاف من دوباره لبخند می زند و با این لبخند صدایم می زند که:

نه روزهایی بلکه برای همیشه در آغوشم بمان.مادری که دنیای مابا حسادت ورشک او را آزرد و قلبش را شکست، مهربانی بی گناه ،که او رابا خشم و نفرت زدند،با کینه جنینش را سقط کردند ،فرزندانش را یتیم و همسرش را بی یاور ساختند

سرانجام،مخفیانه با یک دنیا مظلومیت و غربت در دل خاک آرمید

ظلم به او هیچ گاه از خاطرم نمی رود

می خواهم پرچم دار پیام او به دنیا باشم . به یاد سیلی و ضربتی که او را مظلومانه شهید کرد، با حجاب و عفافم نمادی از مظلومیت اورا به شهر ، کشور وحتی سراسر دنیا فریاد کنم وبه یاد داشته باشم که

مهربانترین بانوی بهشت را تنها به این گناه کشتند که دوست داشت همه خداوند بزرگ را دوست بدارند وبندگی کنند

در سایه محبت و پیروی از امیرموًمنان، فرمانهای خدا را عمل و از هرچه خدا دوست ندارد دوری کنم

آیا توهم مانند من می خواهی بامادر باشی؟ پس بیا تا صدایش کنیم

ای مهربان مادر! دستم را بگیر تا برایت دختری کنم.دختری که سراپا پوشیده و در حجاب است. دوستت دارم ای مادر که تو گمشده ی من وبهار امید منی . در عزایت اشک می ریزم و دشمنت را لعن و نفرین می کنم

 


نوشته شده در یکشنبه 91/8/28ساعت 11:55 عصر توسط زیبااحمدی نظرات ( ) |

<      1   2   3      >

Design By : Pichak