وبلاگ :
احساس ابري
يادداشت :
روزهايي با مادر شهيده ام(قسمت آخر)
نظرات :
14
خصوصي ،
31
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
soltani
شعري جديد از سعيد حداديان که تقديم ميکنم به تمامي مادران شهيد
اي مادر شهيد، ماه عزا رسيد
دلم تنگه براي روضههاي تو
دلم تنگه برا سوز دعاي تو
دلم تنگه برا سوز دعاي تو
مادر حلالم كن...
انگار تو حسينيه
چادر به كمر بستي
نذري ميپزي مادر
مشغول دعا هستي
تا روز ابد هستم
مديون دعاي تو
مثل پسرت امسال
خالي شده جاي تو
مادر حلالم كن...
تابوت شهيدت رو
وقتي كه بغل كردي
يك كربوبلا برپا
با اهل محل كردي
تو صحن حسينيه
با اين گل پرپر
گفتي به همه: بچهم
قربون علياكبر
مادر حلالم كن...
تو قلب حسينيه
عكس پسرت قابه
فرداي قيامت هم
پشت سر اربابه
فرزندتو ميديدي
تو سينهزنا هر شب
اون مست علياكبر
تو همنفس زينب
مادر حلالم كن...
ياد پسرت بودي
وقتي كه منو ديدي
يه چفيه بهم دادي
سربندمو بوسيدي
گفتي پسرم عباس
تو جبهه علمداره
پيغوم نبري مادر
چَن وقته كه بيماره
مادر حلالم كن...
افسوس نشد مادر
شمع پسرت باشم
افسوس نشد مادر
مثل پسرت باشم
گفتي نفس آخر
فردا رو ميخواي مادر
دستت به ضريح دل
چشمت به لب رهبر
مادر حلالم كن...
اي مادر شهيد، ماه عزا رسيد
دلم تنگه براي روضههاي تو
دلم تنگه برا سوز دعاي تو
دلم تنگه برا سوز دعاي تو
http://saman1348.blogfa.com/
پاسخ
شعر زيبايي بود ممنون از شما