شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ هنوز بوي گلوله مي داد دستهايش از شکوفه هاي خون معطر بود وپيراهن خاکستريش از باروت چشمهايش سبز شده بود آسمان آبي تر آنقدر که وقتي بال در آورد فرشته ها محاصره اش کردند
پرشين
خوشا پروازش تا خانه فرشته ها......زيبا بود ممنون
عالي بوداز 120امتياز10000000000000000050000000امتياز مي دم
خدايا! اكنون احساس ميكنم كه در دريايي از درد غوطه ميخورم، در دنيايي از غم و حسرت غرق شده ام، به حدي كه اگر آسمانها و زمين را و همه ثروت وجود را به من ارزاني داري به سهولت رد ميكنم، و اگر همه عالم را عليه من آتش كني، و آسماني از عذاب بر سرم بريزي و زير كوههاي غم و درد مرا شكنجه كني، حتي آخ نگويم، كوچكترين گله اي نكنم، كمترين ناراحتي به خود راه ندهم،
فقط به شرط آنكه ذكر خود را، و ياد خود را و زيبايي خود را از من نگيري، و مرا در همان حال به دست بلا بسپاري، به شرط آنكه بدانم اين بلا از محبوب به من رسيده است تا احساس لذت كنم، و همه دردها و شكنجه ها را به جان و دل بخرم، و اثبات كنم كه عزت و ذلت دنيا براي من يكسان است، لذت و درد دنيا مرا تكان نميدهد و شكست و پيروزي مادي در من تأثيري ندارد.
آنقدر که وقتي بال در آورد.. فرشته ها محاصره اش کردند.. افرين
اينکه مصطفي منه
ممنون از همه دوستان
بانوي سنگي
رتبه 94
2 برگزیده
3023 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top